تربیت دینی جوانان، راه نجات از منجلاب همباشی ها/مشاوره درست، شرکای جنسی را به زوج شرعی تبدیل می کند
قلمدون با شرکت در جلسه مشاوره ی مادری که دخترش تن به ازدواج سفید داده بود، چرایی، چگونگی رواج پدیده ازدواج سفید و پیامدهای آن را بررسی کرد.
گریه امانش را بریده است. مادر که بیش از پنجاه سال از عمرش گذشته اکنون با حسرت به آرزوی های خود برای عروس کردن یکدانه دخترش فکر می کند و برای آبروی به خطر افتاده اش اشک می ریزد.
با اجازه مشاور و مادری که برای راهنمایی نزد او آمده است، در جلسه شان شرکت می کنم. تنها شرط آنها برای حضورم آورده نشدن اسم شان در این گزارش است که ما هم حفظ امانت می کنیم.
مادر رو به مشاور می کند و می گوید: در خانواده مذهبی به دنیا آمده ام و با آن چه در توان داشتم سعی کردم مبانی و اصول دین و شرافتمندانه زندگی کردن را به فرزندانم بیاموزم. همسرم هم مرد خوب و متدینی بود که تا در کنار ما زندگی می کرد، جز نام نیک از خود هیچ باقی نگذاشت.
اما این دختر با رفتارهایش امانم را بریده است. تا به امروز هر چه خواسته برایش مهیا کرده ام اما قدر که نمی شناسد هیچ رفتارها می کند و روش زندگی را برای خود انتخاب کرده است که جز آبرور ریزی چیزی برای من و خودش نداشته است!.
بعد با رد شدن از خاطرات دوران کودکی فرزندش که نشان از تربیت دینی و وجود نگاه ارزشی در خانواده بود می گوید: نمی دانم کدام از خدا بی خبری زیر پایش نشست تا او را به این منجلاب کشاند و اکنون 5 سال است که با پسری همخانه شده و می گوید ما ازدواج سفید کرده ایم و هر چند ماه یکبار سری به من می زند؟.
امروز با التماس قبول کرده که با من به مشاوره بیاید و به قول خودش تکلیفش را با من مشخص کند تا دست از سر زندگی نداشته اش بردارم!
خانم مشاور قبل از آمدن دختر جوان در مورد ازدواج سفید و پیامدهای آن صحبت می کند و می گوید: ازدواج سفید با همباشی "Cohabitation" یک پدیده نوظهور ضد فرهنگی است که اشاره به نوعی از زندگی فارغ از قواعد اخلاقی و شرعی دارد و در آن دختر و پسر بدون انجام ازدواج شرعی و رسمی با یکدیگر زندگی میکنند و حتی از انجام روابط جنسی نیز ابایی ندارند.
وی ادامه می دهد: این پدیده ضد خانواده که در طی دهه های گذشته در بین جوامع اروپایی و آمریکایی رواج یافته بنا بر آمارهای مراکز مطالعاتی غرب موجب بروز آسیب های شدید اجتماعی در این دست کشورها شده که از جمله آنها می توان به افزایش تصاعدی نرخ سقط جنین و تولد کودکان نامشروع و رها شده در خیابان اشاره کرد.
این مشاور خانواده با بیان اینکه در ایران این نوع سبک زندگی نوعی زنا محسوب می شود و فرزند ناشی از آن دارای مشروعیت قانونی نیستند، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نمی باشد، می گوید: اغلب نیز زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده، در صورت انکار مرد، ادعای زن قابل اثبات نخواهد بود.
وی با اشاره به اینکه در این زندگی مشترک که " ازدواجی بی قاعده" است فرزندان بی پدر و بی خانواده را به وجود می آورد که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. هرچند حقوق این کودکان مانند بقیه کودکان است، اما کسی حضانت آنان را بر عهده نخواهد گرفت، تصریح می کند در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر می باشد.
خانم مشاور در ادامه به پیامدهای ناشی از این نوع سبک زندگی اشاره می کند :
• ترس از عدم قوانین و مقررات مشخص برای رسیدگی به شکایات و خواست های احتمالی طرفین
• بارداری ناخواسته برای خانم ها
• اعمال خشونت در مواقعی که توافقات و تعهدات مالی طرفین بر طبق انتظارشان تامین نمی شود.
از نگاه اکثر جامعه شناسان با اشاره به اینکه در کشور ما تحقیقات و مطالعات دقیقی روی رواج این مسئله صورت نگرفته است، معتقدند که اعداد و ارقامی که در این خصوص ارائه میشود از صحت و درستی برخوردار نیست و آنچه در ارتباط با این موضوع مطرح شده چیزی جز تصورات ذهنی افراد از جمله جامعه شناسان، روانشناسان،حقوقدانان نبوده است.
با این وجود رواج این پدیده به جایی رسیده است که در مناطقی از پایتخت که ساکنان آن به مذهبی بودن شهرت بیشتری دارند و خانواده های اصیل بسیاری نیز در محلات آن زندگی می کنند، تعداد قابل توجهی از جوانان را به منجلاب کشانده است. دختران و پسرانی که در کمال تعجب با پیشینه تربیتی نسبتا خوبی بزرگ شده اند.
اما به راستی دلیل گسترش این عارضه چیست؟
متاسفانه دشمنان ایران اسلامی با بهره گیری از ظرفیت های رسانهای خود از جمله فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای من و تو و GEM TV اقدام به ترویج این بیماری اخلاقی و فرهنگی در سطح جامعه ما کرده اند.
دشمنان نظام هیچ هدفی جز از بین بردن جامعه ایرانی و نظام مقدس جمهوری اسلامی با ترویج بی بندوباری و از بین بردن جمعیت ایران ندارند از این رو با مطالعات و پزوهش های صورت گرفته در سال 2010 مهمترین پیامدهای ازدواج سفید که تزلزل بینان خانواده، بالا رفتن میزان خشونت در ازدواج سفید، افزایش پرخاشگری اجتماعی، افزایش رفتارهای بزهکارانه از قبیل هم جنس گرایی، چندجنسی بودن، بیش از یک شریک جنسی داشتن، خشونت های کلامی، رفتاری و فیزیکی، افسردگی به ویژه در زنان، بالا رفتن فشار عصبی به دلیل نگرانی برای از دست دادن رابطه..است.
از طرف دیگر ازدواج سفید که فاقد هر گونه تعهد و آینده نگری است باعث کاهش فرزند آوری می شود که کاهش رشد جمعیت را به همراه خواهد داشت، همچنین افزایش سقط جنین در این مدل همزیستی وجود داشته و امکان دارد شانس مادر شدن را برای افراد کاهش دهد.
گرایش به اعتیاد و درگیر شدن شرکای جنسی به این بیماری خانه مان سوز یکی دیگر از عواقب و پیامدهای ازدواج سفید است که متأسفانه هم فرد، هم خانواده و هم جامعه را درگیر آسیب ها و پیامدهای خاص خود خواهد کرد زیرا در این مدل همزیستی اخلاق از بین میرود و جامعهای بدون اخلاق بهوجود خواهد آمد، جامعهای بی قید و بند و هرج و مرج طلب خواهد بود.
حال باید دید چه کسانی دچار این عارضه اخلاقی – اجتماعی می شوند؟
خانم مشاور در پاسخ به این سؤال می گوید: افرد مسئولیت پذیر هیچ گاه متمایل به ازدواج سفید نمی شوند و اگر امروز شاهد این پدیده ضد فرهنگی هستیم ریشه آن را بایستی در پدیده نفوذ حاکم بر برخی نهادهای آموزشی و حتی رسانه ای کشور جستجو کرد زیرا از دل همین نهادها بود که دشمن برای تحمیل اسنادی از جنس 2030 تلاش کرد.
وی ادامه می دهد: اگر قصد مقابله جدی پدیده ازدواج سفید را داریم بایستی توجه خود را متوجه عرصه آموزش و پرورش کرده و این نهاد را مکلف به ارائه آموزش های مهارتی اجتماعی از جمله مسئولیت پذیری کنیم.
بالاخره بعد از چندین بار تماس از سوی مادر و خواهش و التماس زن جوان با آراستگی خاصی وارد مطب روانشناس می شود. او همان دقایق اول به ارزش های مذهبی مادر و سخت گیری هایی که در دوران نوجوانی بر او تحمیل شده می تازد و با این عنوان که بعد از چندین سال آشنایی با مرد مورد علاقه اش زیر یک سقف رفته و هیچ اعتقادی به مبانی شرعی ازدواج ندارد می گوید: به همه دوستانم گفته ام که ازدواج سفید کرده ام و اکنون هم در نزدیکی منزل پدری همسرم زندگی می کنیم!
خانم روانشناس که می پرسد: آیا خانواده همسرت از این نوع زندگی شما خبر دارند؟ می گوید: بله و کاری به کار ما ندارند؟! خیلی هم باید راضی باشند که پسرشان سر و سامانی گرفته است.
این مشاوره از آنجایی که با عدم تمایل دختر جوان صورت گرفته بود برای به نتیجه رسیدن تقریبا 5 ساعت زمان برد. دختر جوان در نهایت با شنیدن صحبت های روانشناس و آن تربیت دینی که مادر او را پرورش داده بود قبول کرد که با شوهرش ! صحبت کرده و در صورت توافق به محضری بروند و به شرط آنکه هیچ اسمی از شوهر در شناسنامه او و هیچ اسمی از او در شناسنامه شوهرش آورده نشود! به عقد – صیغه- هم در آیند.
قرار شد که زن جوان تا شب قبول یا رد پیشنهاد مشاور را خبر دهد. ساعت یازده شب با خانم شاور تماسی گرفتم او با صدای شادی گفت که زن و مرد جوان قبول کرده اند که به محضر خانه بروند اما به یک شرط هیچ کدام از فامیل، آشنایان و دوستان نباید متوجه شوند که آنها به عقد هم درآمده اند چرا که پُز اجتماعی آنها – مبنی بر اینکه ازدواج سفید کرده اند- از بین می رود !
نکته ای که برایم در بین صحبت های زن جوان از اهمیت بالایی برخوردار بود، استفاده او از این جمله بود "من ازدواج شرعی نمی کنم "، " ازدواج غیرشرعی کرده ام" .. او خود می دانست که به چه راهی قدم گذاشته اما تحت تأثیر چه القائاتی با شرع درافتاده بود؟
حال که یک نمونه مشاوره آن هم در 5 ساعت اینگونه می تواند انگیزه های شرعی زیستن و زندگی زناشویی را در قلب جوانان اغفال شده بیدار کند قطعا عدم توجه و عدم مشاوره دادن به جوانانی که این نوع سبک زندگی را انتخاب کرده اند، انها را به منجلاب بیشتری می کشاند در حالیکه آنها فقط می خواهند صحبت های شان شنیده شود.
انتهای پیام/*